گونه‌شناسي آيات مهدويت بر اساس روايات تفسيري(4)


 

نويسنده:محمد علي رضايي اصفهاني




 

ج: تأويل و بطن آيات در مورد مهدويت
 

برخي روايات تفسيري که ذيل آيات مهدويت نقل شده است، به تأويل آيات اشاره مي‌کند؛ البته تأويل به معناي اعم که شامل بطن و معناي خلاف ظاهر آيه مي‌شود. در اين جا به چند مورد از مهم‌ترين اين آيات و روايات اشاره مي‌کنيم:

1. تأويل حروف مقطعه در بارة مهدويت:
 

(حم

عسق) (شوري، 1 و 2).
 

در بارة دو آيه فوق، روايات متعددي در منابع شيعه و سني نقل شده است و تأويل اين آيات را مربوط به مهدي عليه السلام دانسته‌اند (ر.ک: مجسلي، همان: ج 60، ص 119 و ج 92، ص 376؛ ثعلبي، 1427: ج 8، ص 303). از جمله از امام باقر عليه السلام نقل شده که آيه، اشاره به سال‌هاي امام عصر عليه السلام است يا حوادث زمان حضرت و هنگام خروج او در مکه است (قمي، همان: ج 2، ص 8 ـ 267؛ حسيني استر آبادي، 1409: ج 2، ص 542؛ بحراني، همان: ج 4، ص 115).
البته در بارة تفسير حروف مقطعه، بين مفسران ديدگاه‌هاي مختلفي وجود دارد و روايات متعددي نيز نقل شده است؛ از جمله اين که اين حروف، رمزي بين خدا و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است يا اين که مربوط به تحدّي قرآن است که به وسيله همين حروف الفباي معمولي ساخته شده، ولي معجزه است و… (ر.ک: طباطبايي، همان: ج1؛ مكارم، همان: ج 1؛ رضايي، 1387: ج 1، ذيل آيه اول سوره بقره).

2. باطن حق و باطل
 

در برخي احاديث تفسيري‌ آيات مهدويت، به صورت صريح از باطن آيات سخن گفته شده است؛ از جمله در بارة آيات زير که ظاهر آن در بارة جنگ بدر است که به مسلمانان وعده داده شد يا بر لشکر مشرکان مکه پيروز مي‌شوند يا بر کاروان تجارتي آن‌ها غلبه مي‌کنند.
(وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللّهُ أَن يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ * لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ)؛
و (به ياد آوريد) هنگامى كه خدا به شما، يكى از دو گروه )=كاروان تجارى قريش، يا لشكر آنان‏( را وعده داد كه آن براى شما باشد؛ و آرزو مى‏كرديد كه )گروه (غيرمسلّح براى شما باشد؛ و) ليكن‏( خدا مى‏خواهد حق را با كلماتش (= وعده‏هايش) تثبيت كند و دنباله‏ى كافران را قطع سازد * تا حق را تثبيت كند و باطل را نابود گرداند؛ و گر چه خلافكاران ناخشنود باشند» (انفال،7 ـ 8).
اما در احاديث حکايت شده که از امام صادق عليه السلام در بارة تفسير اين آيه پرسش شد، فرمود:
«تفسير‌ها في الباطن يريد الله فانه شييء يريده ولم يفعله بعد، و اما قوله ‏«يحق الحق بکلماته‏» فانه يعني يحق حق آل محمد واما قوله ‏‏«بکلماته‏» قال: ‌کلماته في الباطن علي هو کلمة الله في الباطن واما قوله و ‏«يقطع دابر الکافرين‏» فهم بنو اميه هم الکافرون يقطع الله دابرهم واما قوله‏«‌ليحق الحق‏» فانه يعني ليحق حق آل محمد حين يقول القائم و اما قوله ‏«ويبطل الباطل‏»، يعني القائم، فاذا قام يبطل باطل بني امية وذلک قوله «ليحق الحق و يبطل الباطل و لو کره المجرمون» (عياشي، همان: ج 2، ص 50؛ مجلسي، همان: ج 24، ص 178).
تفسير اين آيه را خدا در باطن اراده کرده است که آن چيزي است که اراده شده؛ ولي هنوز انجام نداده است. پس مقصود از تحقق حق با کلمات الهي، يعني حق آل محمد. و اما مقصود از «کلمات» کلمات الهي در باطن است و علي کلمة الله در باطن است. و اما مقصود از قطع دنباله کافران، بني اميه است که کافرند و خدا دنباله آنان را قطع مي‌کند. و اما مقصود از تحقق حق، يعني حق آل محمد كه هنگام قيام قائم عليه السلام تحقق مي‌يابد. اما مقصود از ابطال باطل يعني هنگامي که قائم قيام مي‌کند و باطل بني اميه را باطل مي‌سازد. و اين، مقصود خدا در آيه (لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ) است.

3. باطن آيات پيروزي روم و ايران
 

(الم * غُلِبَتِ الرُّومُ * فِي أَدْنَى‏ الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ* فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ *‌بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ)؛
الف، لام، ميم * (سپاه) روم در نزديك‏ترين سرزمين شكست خورد؛ * و)ليكن‏( آنان بعد از شكستشان در )ظرف‏( چند سال به‏زودى پيروز خواهند شد * كار)ها( قبل از (آن شكست) و بعد از (اين پيروزى)، فقط از آنِ خدا است؛ و در آن روز، مؤمنان از يارى الهى (و پيروزى ديگرى) شاد مى‏شوند * (خدا) هر كس را بخواهد (و شايسته بداند)، يارى مى‏رساند؛ و او شكست‏ناپذير )و( مهرورز است» (روم، 1 ـ 5).
در برخي احاديث، حکايت شده است که امام صادق عليه السلام در باره ذيل آيه يعني خوشحالي مؤمنان براي پيروزي روميان فرمود: «هنگام قيام قائم» (حسيني استرآبادي، همان: ج 1، ص 434؛ مجلسي، همان: ج 31، ص 516) و در جاي ديگر فرمود: «في قبورهم بقيام القائم» (ابن جرير طبري، 1383: ‌ص 248؛ بحراني، همان: ج 3، ص 258).

4. رجعت باطن آيه
 

(إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى‏ مَعَادٍ قُل رَبِّي أَعْلَمُ مَن جَاءَ بِالْهُدَى‏ وَمَنْ هُوَ فِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ)؛ «قطعاً، كسى كه قرآن را بر تو واجب كرد، تو را به سوى بازگشتگاه (مكه) بازمى‏گرداند. بگو: پروردگار من داناتر است به كسى كه هدايت آورده و به كسى كه وى در گمراهى آشكار است» (قصص، 85).
در روايتي از امام باقر عليه السلام حکايت شده است که فرمود: ‏«خدا رحمت کند جابر را که علم او به جايي رسيده بود که تأويل اين آيه را مي‌دانست که رجعت است‏» (مجلسي، همان: ج 22، ص 99؛ بحراني، همان: ج 3، ص 239).
در اين گونه روايات، مقصود از باطن مي‌تواند همان معنايي باشد که مرحوم علامه معرفت در معناي بطن فرموده است‌ که با انجام چهار مرحله (به دست آوردن هدف آيه، الغاي خصوصيت از آيه، استباط قاعده کلي از آيه و تطبيق آيه بر مصاديق جديد در هر عصر) صورت مي‌گيرد؛ براي مثال، در روايت دوم از شأن نزول آيه که مسأله جنگ بدر است، الغاي خصوصيت شده و يک قاعده کلي به دست آمده که اراده الهي بر تحقق حق با کلمات الهي و قطع دنباله کافران است (ر.ک: معرفت، همان: ج 1، ص 29).
اين مطلب، بر مصداق کامل آن در زمان امام عصر عليه السلام تطبيق شده است. و تعبير «يريد» نيز که مضارع است و بر استمرار اراده الهي به صورت سنت الهي دلالت دارد، مي‌تواند قرينه اين تفسير باطني آيه باشد. نيز در روايت سوم که در بارة جنگ ايران و روم است، الغاي خصوصيت شده و با اخد قاعده کلي براي خوشحالي مؤمنان پس از پيروزي، بر خوشحالي مؤمنان در هنگام قيام امام عصر عليه السلام و پيروزي ياران او تطبيق شده است. و همچنين در بارة روايت چهارم که بعد از هجرت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از مکه به مدينه بازگشت مجدد آن حضرت را وعده مي‌دهد، الغاي خصوصيت شده و با اخذ قاعده کلي، بر بازگشت مؤمنان در رجعت تطبيق شده است.

د: آيات مرتبط با مهدويت
 

اين جا مقصود، آياتي است که در احاديث به گونه‌اي با مسائل و موضوعات مهدويت مرتبط شده است؛ اما از نوع تفسير، تطبيق و تأويل نيست که به برخي از آن‌ها اشاره مي‌کنيم:

1. تشبيه جريان مهدويت
 

برخي احاديث که ذيل آيات مرتبط با مهدويت مطرح کرده‌اند، نوعي تشبيه و مثال را بيان مي‌کند؛ براي مثال، در بارة آيه 249 سوره بقره از امام صادق عليه السلام چنين حکايت شده است:
«انّ‌ اصحاب طالوت ابتلوا بالنهر الذي قال الله تعالي (مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ) و انّ اصحاب القائم يبتلون بمثل ذلک» (نعماني، همان: ص 330؛ مجسلي، همان: ج 52، ص 332).
ياران طالوت با (آب خوردن از) نهر آب امتحان شدند؛ همان طور که خدا فرمود: «شما را به نهري آزمايش مي‌کنيم» و ياران قائم نيز به مانند آن آزمايش مي‌شوند.
نيز ذيل آيه (يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ)؛ «درباره‏ ساعت )قيامت‏( از تو مى‏پرسند» (اعراف: 187)، در روايتي از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم حکايت شده است که مثال او (مهدي) مثل ساعت (رستاخيز) است که ناگهان فرا مي‌رسد (خزاز قمي، 1401: ص 248).

2. آثار قرائت قرآن
 

در برخي احاديث که ذيل آيات مهدويت نقل شده آثار قرائت قرآن بيان شده است؛ مثلاً از امام صادق عليه السلام حکايت شده است:
هر کس سوره بني اسرائيل (اسراء) را هر شب جمعه قرائت کند؛ نمي‌ميرد، تا اين که قائم را درک مي‌کند و از اصحاب آن حضرت خواهد بود (عياشي، همان: ج 2، ص 276).
در برخي ديگر از احاديث، آياتي که امام عصر عليه السلام قرائت مي‌کند، بيان شده است؛ از جمله ذيل آيه (فَفَرَرْتُ مِنكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ)؛ «و هنگامى كه از شما ترسيدم، از ميانتان فرار كردم» (شعراء، 21). از امام صادق عليه السلام حکايت شده است که هنگامي که قائم عليه السلام قيام مي‌کند، اين آيه را تلاوت مي‌کند (نعماني، همان: ص 179).
اين گونه احاديث، هر چند که با موضوع کلي مهدويت و امام عصر عليه السلام مرتبط است، اما تفسير و تطبيق و تأويل آيات به شمار نمي‌آيد؛ هرچند در کتاب‌هايي که آيات تفسيري مهدويت را ذکر کرده‌اند، آمده است (ر.ک: هيئت علميه، همان: ص 68 و 315 و 432).

تذکر پاياني
 

آيات مهدويت و روايات تفسيري آن‌ها از جهات ديگر نيز قابل بررسي است؛ مثلاً از منظر موضوعات، برخي آيات و روايات مهدويت، موضوعات سياسي، ‌اقتصادي، نظامي و قضايي را بيان مي‌کند‌، از نظر تاريخي نيز برخي آيات و روايات تفسيري مهدويت، به قبل از تولد امام عصر عليه السلام ـ‌ يعني بشارت به وجود آن حضرت ـ و برخي در عصر غيبت و برخي به نشانه‌هاي ظهور و جامعه مطلوب مهدوي و برخي نيز به رجعت اشاره دارد. البته بررسي همه اين موارد از حوصله اين نوشتار خارج است.

نتيجه‌
 

در قرآن کريم آيات زيادي وجود دارد که بر اساس روايات پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و اهل بيت عليهم السلام به ابعاد مختلف مهدويت اشاره دارد. اين احاديث، گاهي به تفسير آيات و گاهي به تأويل و بطن و گاهي به مصاديق آيات اشاره دارد و از نظر موضوعات نيز اين آيات و روايات تفسيري، به موضوعات سياسي، اقتصادي، ‌نظامي و تاريخي متعدد اشاره دارد.

ابن جرير طبري آملي مازندراني، ابوجعفر محمد بن جرير، دلائل الامامة، قم، دارالذخائر للمطبوعات، 1383ق.
ابن حماد، نعيم، الفتن، بيروت، دارالكتب العلميه، 1418ق.
ابن حنبل، احمد، مسند احمد، الطبعة الثالثة، داراحياء التراث العربي، بيروت، 1415ق.
ابن شهر آشوب، مناقب آل آبي طالب، قم، مؤسسه انتشارات علامه، 1379ق.
ابن كثير، ابوالفداء، تفسير القرآن المعظم، بيروت، دارالمعرفة، 1412ق.
اربلي، علي بن عيسي، کشف الغمة في معرفة الائمة عليهم السلام، تبريز، انتشارات مکتبة بني هاشمي، بي‌نو 1381ق.
آلوسي، ابوالفضل، روح المعاني، تهران، جهان، بي‌تا.
آلوسي، ابوالفضل، روح المعاني، تهران، جهان، بي‌تا.
انجمن مقدس ايران (ناشر)، کتاب مقدس، شامل تورات و انجيل و کتاب‌هاي مقدس يهوديان و مسيحيان تهران، انجمن کتاب مقدس ايران، 1987 م.
بحراني، سيد هاشم الحسيني، البرهان في تفسير القرآن، قم، دار الکتب العلمية، 1334 ش.
بزار، محمدبن عباس بن علي، تاويل مانزل في القرآن الكريم، بي‌جا، بي‌تا.
ترمذي، محمد بن عيسي، الجامع الصحيح سنن الترمذي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1421 ق.
ثعلبي، ابو اسحاق احمد، تفسير الكشف و البيان، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1427ق.
حاكم نيشابوري، حافظ ابي عبداله، مستدرك حاكم، حلب، مكتب المطبوعات الاسلاميه، بي‌تا.
حسيني استر آبادي، سيد شرف الدين علي، تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، قم، موسسه نشر الاسلام، وابسته به جامعه مدرسين، 1409 ق.
خزار قمي، علي بن محمد، کفاية الاثر في نص علي الائمة الاثني عشر، قم، انتشارات بيدار، 1401ق.
ذهبي، محمدبن حسن، التفسير والمفسرون، بيروت، داراليوسف، بي‌تا.
رازي، فخر الدين تفسير کبير (مفاتيح الغيب)، بيروت، دار الکتب العلمية، 1411 ق.
رشيدرضا، محمد، تفسير قرآن كريم، قاهره، مكتبة القاقره، بي‌تا.
رضايي اصفهاني، محمد علي، تفسير قرآن مهر، پژوهش‌هاي تفسير و علوم قرآن، قم، 1387ش.
ـــــــــــــــ، منطق تفسير قرآن (2) روش‌ها و گرايش‌هاي تفسير قرآن، قم، نشر جامعة المصطفي صلي الله عليه و آله و سلم العالمية، 1385ش.
سيوطي، جلال الدين، الدر المنثور في التفسير بالمأثور، بيروت، دارالفكر، ‌1403 ق.
سيوطي، عبدالرحمن بن ابوبكر، الاتقان، قم، شريف رضي، 1370ش.
صادقي تهراني، دكتر محمد، الفرقان في تفسير القرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامي، 1408ق.
صافي، لطف الله، منتخب الاثر، قم، مؤسسه السيدة المعصومة، 1419ق.
صدوق، شيخ ابوجعفر محمد بن علي بن حسين بن موسي بن بابويه قمي، کمال الدين و تمام النعمة، قم، انتشارات دارالکتب الاسلامية، 1395ق.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، الخصال، قم، جماعة المدرسين في الحوزه العلميه، 1416ق.
طباطبائي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان في تفسير القرآن، قم، مؤسسه مطبوعاتي اسماعيليان، 1393 ق.
طبرسي (امين الاسلام)، ابوعلي الفضل بن الحسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، تهران، المكتبة الاسلاميه، 1395 ق.
طبري، ابو جعفر محمد بن جرير، جامع البيان في تفسير القرآن، بيروت، دار المعرفة، 1393ق.
طوسي، محمد بن حسن، غيبت، قم، موسسه المعارف، 1411ق.
عروسي حويزي، عبدعلي بن جمعه‌، نورالثقلين، قم، المطبعة العلميه، 1383ق.
عياشي، محمد بن مسعود بن عياشي السلمي، کتاب التفسير، تهران، المکتبة العلمية الاسلاميه، بي‌تا.
فيض کاشاني، محمد محسن، تفسير صافي، بيروت، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، 1402ق.
ـــــــــــــــــــــــــــ، وافي، اصفهان، كتابخانه اميرالمؤمنين عليه السلام، 1090ق.
قرطبي، الجامع لاحكام القرآن، داراحياء التراث العربي، بيروت، 1405ق.
قمي، علي بن ابراهيم، تفسير علي بن ابراهيم القمي، قم، موسسه دارالکتاب، 1404 ق.
قندوزي. سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة، قم، كتابفروشي محمدي، 1294ق.
کاشاني، ملا فتح الله، تفسير منهج الصادقين، تهران، کتابفروشي اسلاميه، 1346 ش.
کوفي، فرات بن ابراهيم، تفسير فرات الکوفي، تهران، موسسه چاپ و نشر وابسته به وزارت ارشاد اسلامي، 1410 ق.
مجلسي، علامه محمد تقي، بحارالانوار، تهران، المكتبة الاسلامية، 110 جلد، 1385 ش.
معرفت، محمد هادي، التفسير الاثري الجامع، قم، موسسة التمهيد، 1383ش.
ـــــــــــــــــــ، التمهيد في علوم القرآن، قم، مركز مديريت حوزه علميه قم، 1366ش.
ـــــــــــــــــــ، تفسير و مفسران، قم، مؤسسه فرهنگي التمهيد، 1379ش.
مکارم شيرازي، ناصر (با همکاري جمعي از نويسندگان)، تفسير نمونه، تهران، ‌دار الکتب الاسلامية، 1364 ش.
ميبدي، احمد بن محمد، كشف الاسرار و عدة الابرار (تفسير خواجه عبداللَّه انصاري)، تهران، اميركبير، 1376 ش.
نعماني، محمد، غيبت، تهران، صدق، 1397ق.
الهية العلمية في موسسة المعارف الاسلامية، معجم احاديث الامام المهدي، قم، موسسة المعارف الاسلاميه مسجد جمکران، 1428 ق.
منبع: www.entizar.ir